Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پر کشیدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to fly off
/flˈaɪ ˈɔf/
فعل گذرا
[گذشته: flew]
[گذشته: flew]
[گذشته کامل: flown]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پر کشیدن
پرواز کردن و رفتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پر کشیدن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
fly into
fly in the teeth of
fly in the ointment
fly in the face of
fly high
fly on
fly on the wall
fly open
fly poison
fly rod
کلمات نزدیک
fly into a passion
fly fishing
fly by the seat of one's pants
fly ball
fly back
fly off the handle
fly-drive holiday
fly-on-the-wall
flyaway
flycatcher
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان