[اسم]

follower

/ˈfɑloʊər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پیرو دنبال کننده، طرفدار

معادل ها در دیکشنری فارسی: پیرو تابع دنباله‌رو هوادار مرید
  • 1.follower of FC Barcelona
    1. طرفداران [هواداران] تیم فوتبال بارسلونا
  • 2.followers of Nietzsche
    2. پیروان «نیچه»
  • 3.I have many followers in Instagram.
    3. در «اینستاگرام»، دنبال کننده‌های زیادی دارم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان