Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مسافر همیشگی و منظم (خط هوایی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
frequent flyer
قابل شمارش
1
مسافر همیشگی و منظم (خط هوایی)
تصاویر
کلمات نزدیک
frequent
frequency
freon
frenzy
frenzied
frequently
fresco
fresh
fresh air
fresh out of something
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان
