Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ژنراتور
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
generator
/ˈdʒenəreɪtər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ژنراتور
مولد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ژنراتور
مولد
1.a wind generator
1. یک ژنراتور بادی
2.The factory's emergency generators were used during the power cut.
2. ژنراتورهای اضطراری کارخانه در مواقع قطعی برق مورد استفاده قرار گرفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
generative
generation gap
generation
generate
generally
generic
generic drug
generosity
generous
generous benefits
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان