[فعل]

to help out

/hɛlp aʊt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: helped out] [گذشته: helped out] [گذشته کامل: helped out]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کمک کردن

مترادف و متضاد aid assist succour hinder impede
  • 1.He's always willing to help out.
    1. او همیشه آماده کمک کردن است.
  • 2.Sophia has been helping out in the shop this week.
    2. در این هفته "سوفیا" در (اداره) مغازه کمک کرده‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان