[عبارت]

hit it off

/hɪt ɪt ɔf/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مجذوب هم شدن (عامیانه) از هم خوش آمدن

informal
  • 1.Carla and Nina didn't really hit it off.
    1. "کارلا" و "نینا" واقعاً از هم خوششان نیامد.
  • 2.We hit it off straight away.
    2. ما بلافاصله مجذوب هم شدیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان