[اسم]

holidays

/ˈhɑləˌdeɪz/
قابل شمارش

1 تعطیلات (سال نو) تعطیلات آخر سال، [تعطیلات اواخر دسامبر تا اوایل ژانویه]

معادل ها در دیکشنری فارسی: تعطیلات
  • 1.Are you doing anything special for the holidays?
    1. برای تعطیلات سال نو، کار خاصی انجام خواهی داد [آیا برای تعطیلات سال نو، برنامه خاصی داری]؟
  • 2.Happy holidays!
    2. تعطیلات سال نو مبارک!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان