[صفت]

hospitable

/hɑːˈspɪtəbl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more hospitable] [حالت عالی: most hospitable]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مهمان‌نواز خونگرم

معادل ها در دیکشنری فارسی: مهمان‌نواز
  • 1.He thanked Patricia for being such a hospitable hostess.
    1. او از "پاتریشیا" بابت میزبان خونگرمی بودن تشکر کرد.
  • 2.The local people are very hospitable to strangers.
    2. مردم محلی خیلی نسبت به غریبه‌ها مهمان‌نواز هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان