[اسم]

incision

/ɪnˈsɪʒn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 برش

معادل ها در دیکشنری فارسی: برش بریدگی
  • 1.Make a small incision below the ribs.
    1. پایین دنده ها یک برش کوچک ایجاد کنید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان