[فعل]

to internalize

/ɪnˈtɜrnəˌlaɪz/
فعل گذرا
[گذشته: internalized] [گذشته: internalized] [گذشته کامل: internalized]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 درونی کردن نهادینه کردن، [چیزی را پذیرفتن و بر اساس آن عمل کردن]

  • 1.You should internalize this behavior.
    1. باید این رفتار را درونی کنی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان