[صفت]

lasting

/ˈlæstɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more lasting] [حالت عالی: most lasting]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ماندگار پایا، مداوم

معادل ها در دیکشنری فارسی: پاینده همیشگی ماندگار باقی
مترادف و متضاد durable
  • 1.Kennedy left a lasting impression on the people who heard his inaugural address.
    1. کندی تاثیری ماندگار بر افرادی که اولین سخنرانی معارفه اش را شنیدند گذاشت.
  • 2.The introduction of robots will have a lasting effect on industry.
    2. معرفی ربات ها تاثیری پایا بر صنعت خواهد گذاشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان