Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . باقیمانده
2 . پسمانده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
leftover
/lˈɛftoʊvɚ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
باقیمانده
تهمانده، شبمانده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پسمانده
تهمانده
شبمانده
مترادف و متضاد
surplus
1.Use any leftover meat to make a curry.
1. برای درست کردن خورشت کاری از گوشتهای باقیمانده استفاده کنید.
[اسم]
leftover
/lˈɛftoʊvɚ/
قابل شمارش
2
پسمانده
باقیمانده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پسمانده
مانده
تصاویر
کلمات نزدیک
leftist
left-winger
left-wing
left-luggage office
left-handed
leftovers
lefty
leg
leg bye
leg it
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان