Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . موقعیت
2 . مجاورت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
locality
/loʊkˈælɪɾi/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
موقعیت
مکان، محل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مکان
محل
مترادف و متضاد
location
place
position
2
مجاورت
همسایگی، حومه
مترادف و متضاد
neighborhood
vicinity
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
localism
locale
local-express lane system
local yokel
local train
localization
localization of function
localization principle
localize
localized
کلمات نزدیک
locale
local time
local government
local food
local currency
localized
locally
locate
located
location
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان