[صفت]

located

/ˈloʊˌkeɪtəd/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (در جایی) واقع شده قرار داشتن (در جایی)

معادل ها در دیکشنری فارسی: واقع
مترادف و متضاد situated
to be located in/near ... something
در/نزدیک و... چیزی واقع بودن
  • The factory is located near the river.
    این کارخانه در نزدیکی [نزدیک] آن رودخانه واقع شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان