[صفت]

manageable

/ˈmænɪʤəbəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more manageable] [حالت عالی: most manageable]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اداره‌کردنی قابل کنترل

  • 1.I have a busy schedule, but it’s manageable.
    1. برنامه زمانی شلوغی دارم، ولی اداره‌کردنی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان