Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مودم (رایانه)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
modem
/ˈmoʊdəm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مودم (رایانه)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مودم
1.I bought a new modem last week.
1. هفته پیش یک مودم جدید خریدم.
تصاویر
کلمات نزدیک
modelling
modeling
model home
model
mode
moderate
moderately
moderation
modern
modern languages
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان