[فعل]

to nip

/nɪp/
فعل گذرا
[گذشته: nipped] [گذشته: nipped] [گذشته کامل: nipped]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گاز گرفتن نیشگون گرفتن

  • 1.The dog nipped his leg.
    1. آن سگ، پای او را گاز گرفت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان