[فعل]

to occur

/əˈkɜːr/
فعل ناگذر
[گذشته: occurred] [گذشته: occurred] [گذشته کامل: occurred]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اتفاق افتادن رخ دادن، روی دادن

formal
  • 1.When exactly did the incident occur?
    1. (آن) اتفاق دقیقاً چه زمانی رخ داد؟

2 (ایده و...) به ذهن خطور کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: به ذهن خطور کردن
  • 1.The idea occurred to him in a dream.
    1. (آن) ایده در یک رؤیا به ذهن او خطور کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان