[اسم]

occurrence

/əˈkɜːrəns/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پیشامد رویداد، واقعه

مترادف و متضاد event happening incident
a rare occurrence
یک رویداد نادر

2 وجود بروز

مترادف و متضاد appearance existence
  • 1.The tests can detect the occurrence of certain cancers.
    1. آزمایش‌ها می‌تواند وجود برخی سرطان‌ها را تشخیص دهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان