Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نزدیک ساحل
2 . برونمرزی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
offshore
/ˌɔːfˈʃɔːr/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نزدیک ساحل
در دریا
offshore drilling
حفاری نزدیک ساحل
2
برونمرزی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
برونمرزی
offshore investments
سرمایهگذاریهای برونمرزی
تصاویر
کلمات نزدیک
offshoot
offset
offprint
offline
offing
offshore wind
offside
offspring
offstage
often
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان