1 اوه (برای بیان احساسات) راستی (برای بیان ایده جدید)

معادل ها در دیکشنری فارسی: آه آی اوه
informal
  • 1."I'm sorry I forgot to call." "Oh, don't worry."
    1. "ببخشید فراموش کردم تماس بگیرم." "اوه، نگران نباش."
  • 2."Jack can't come after all." "Oh too bad, Amy will be sorry to hear that."
    2. "جک در نهایت نمی‌تواند بیاید." "اوه چقدر بد، "امی" از شنیدنش متاسف می‌شود."
  • 3.Is that for me? Oh, that's so nice of you!
    3. این برای من است؟ اوه، خیلی لطف کردید!
  • 4.Oh yeah, someone called and left a message for you while you were out.
    4. اوه راستی، وقتی که بیرون بودی یک نفر زنگ زد و برایت پیغام گذاشت.
  • 5.Oh, and don't forget to lock the back door.
    5. راستی، و یادت نره که در پشتی را قفل کنی.
  • 6.Oh, I just realized there might be a problem.
    6. اوه، تازه فهمیدم ممکن است مشکلی وجود داشته باشد.
کاربرد حرف ندای oh
از حرف ندای oh برای بیان احساساتی از قبیل خشم، تعجب، خوشحالی و ناراحتی و ... و یا در هنگام پاسخ به یک نظر یا سخن استفاده می‌شود. مثال:
".I'm sorry I forgot to call." "Oh, don't worry" ("ببخشید فراموش کردم تماس بگیرم." "اوه، نگران نباش.")
"!Is that for me? Oh, that's so nice of you" (این برای من است؟ اوه، خیلی لطف کردید!)
[اسم]

oh

/oʊ/
غیرقابل شمارش

2 صفر

مترادف و متضاد naught o zero
  • 1.two seven o seven point six
    1. دو هفت صفر هفت نقطه شش [2707.6]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان