[اسم]

overview

/ˈoʊvərvjuː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مرور خلاصه

معادل ها در دیکشنری فارسی: بررسی اجمالی مرور
مترادف و متضاد outline review summary
  • 1.I'll just give you an overview of the job.
    1. الان خلاصه‌ای از کار برایت شرح خواهم داد.

2 دانش تسلط

  • 1.Having spent some time there, she had a good overview of the market.
    1. به خاطر گذراندن مدت زمانی در آنجا، او دانش خوبی درباره بازار داشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان