[صفت]

overwhelming

/ˌoʊvərˈwɛlmɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more overwhelming] [حالت عالی: most overwhelming]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اثرگذار عظیم، زیاد

  • 1.The devastation showed the overwhelming power of the earthquake.
    1. ویرانی قدرت عظیم و اثرگذار زلزله را نشان داد.
  • 2.The evidence against the suspect is overwhelming.
    2. شواهد علیه مظنون بسیار است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان