Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پر کردن (با چیز نرم)
2 . طولانی کردن (متن و...)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to pad out
/ˈpæd ˈaʊt/
فعل گذرا
[گذشته: padded out]
[گذشته: padded out]
[گذشته کامل: padded out]
صرف فعل
1
پر کردن (با چیز نرم)
لایی گذاشتن، لایهدار کردن
1.All the sharp corners were padded out with foam.
1. تمام گوشههای تیز با فوم پر شده بود.
2
طولانی کردن (متن و...)
متن اضافه کردن (برای طولانی جلوه دادن یک مقاله یا سخنرانی)
1.The report was padded out with extracts from previous documents.
1. (آن) گزارش با جستارهایی از اسناد قبلی طولانی شده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
pad
pacy
pact
packing case
packing
pad the bill
padded
padding
paddle
paddle steamer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان