Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تا حدودی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
partly
/ˈpɑrt.li/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تا حدودی
بخشی از
مترادف و متضاد
to a certain degree
to a certain exten
to some degree
completely
1.The house is partly owned by her father.
1. بخشی از خانه برای پدر اوست.
تصاویر
کلمات نزدیک
partition
partisan
parting shot
parting
particulate
partly cloudy
partner
partnership
partridge
parturient
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان