Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
pass the buck
/pæs ðə bʌk/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن
گردن کس دیگری انداختن
1.I was tempted to pass the buck.
1. من وسوسه شدم تا مسئولیت را گردن کس دیگری بیندازم.
تصاویر
کلمات نزدیک
pass round
pass out
pass on
pass off
pass mark
pass through
pass up
passable
passage
passageway
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان