Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بخلق اسب
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
pastern
/ˈpæstərn/
قابل شمارش
1
بخلق اسب
1.The flaws I disqualify a horse for are a weak hind leg and long pasterns,
1. ایراداتی که من به خاطرش یک اسب را فاقد صلاحیت می دانم داشتن پای عقب ضعیف و بخلق بلند است.
تصاویر
کلمات نزدیک
pastel colors
pastel
paste
pasta
past perfect
pasteur
pasteurization
pasteurize
pasteurized
pasteurized milk
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان