[صفت]

persian

/ˈpɜːrʒn/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پارسی فارسی، ایرانی

معادل ها در دیکشنری فارسی: پارسی فارسی
مترادف و متضاد Farsi
  • 1.a Persian carpet
    1. یک فرش ایرانی
  • 2.the Persian Empire
    2. امپراتوری پارسی
[اسم]

Persian

/ˈpɜːrʒn/
قابل شمارش

2 پارسی (اهل پارس یا ایران) ایرانی

معادل ها در دیکشنری فارسی: پارسی عجم
مترادف و متضاد Farsi
  • 1.Persians love to drink tea in the afternoons.
    1. ایرانی‌ها عاشق نوشیدن چای در بعدازظهرها هستند.

3 زبان فارسی

معادل ها در دیکشنری فارسی: زبان فارسی فارسی
مترادف و متضاد Farsi
  • 1.Do you speak Persian?
    1. آیا فارسی صحبت می‌کنید؟
  • 2.I need to learn Persian.
    2. من باید فارسی یاد بگیرم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان