Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . جراحی پلاستیک
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
plastic surgery
/ˌplæstɪk ˈsɜːrdʒəri/
غیرقابل شمارش
1
جراحی پلاستیک
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جراحی پلاستیک
1.She needs extensive plastic surgery to her face.
1. او برای (بهبود) صورتش بسیار به جراحی پلاستیک نیاز دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
plastic surgeon
plastic bag
plastic
plasterwork
plasterer
plastic wrap
plasticity
plate
plate glass
plate tectonics
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان