Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . رسم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
precedent
/ˈpresɪdənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رسم
سنت، روال، سابقه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سابقه
مترادف و متضاد
custom
model
1.historical precedents
1. رسوم تاریخی
2.Such protests are without precedent in recent history.
2. این نوع اعتراضها در تاریخ معاصر سابقهای ندارند.
تصاویر
کلمات نزدیک
precedence
precede
precautionary
precaution
precariously
preceding
precept
precinct
precious
precious metal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان