Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پیشآگهی (پزشکی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
prognosis
/prɑːɡˈnoʊsɪs/
قابل شمارش
[جمع: prognoses]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پیشآگهی (پزشکی)
پیشبینی (بیماری و ...)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیشآگهی
1.The prognosis is not good.
1. پیشآگهی دکتر (خبر) خوب نیست.
2.to make a prognosis
2. پیشبینی کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
progesterone
progeria
progeny
profusion
profuse
prognosticate
prognosticator
program
programme
programmer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان