[اسم]

prognosis

/prɑːɡˈnoʊsɪs/
قابل شمارش
[جمع: prognoses]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پیش‌‌آگهی (پزشکی) پیش‌بینی (بیماری و ...)

معادل ها در دیکشنری فارسی: پیش‌آگهی
  • 1.The prognosis is not good.
    1. پیش‌‌آگهی دکتر (خبر) خوب نیست.
  • 2.to make a prognosis
    2. پیش‌بینی کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان