[اسم]

programmer

/ˈproʊˌgræmər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 برنامه‌نویس

معادل ها در دیکشنری فارسی: برنامه‌نویس
  • 1.We need a computer programmer right away.
    1. ما فورا به یک برنامه نویس کامپیوتر نیاز داریم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان