Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پربار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
prolific
/proʊˈlɪfɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more prolific]
[حالت عالی: most prolific]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پربار
زایا، پرکار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پربار
پرکار
1.He was probably the most prolific songwriter of his generation.
1. او احتمالا پر کار ترین ترانه سرای نسل خود بود.
2.Rabbits and other rodents are prolific.
2. خرگوش ها و سایر جوندگان بسیار زایا هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
proliferation
proliferate
proletariat
proletarian
projector
prolix
prolixity
prologue
prolong
prolongation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان