Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پروژکتور
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
projector
/prəˈdʒektər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پروژکتور
آپارات، فراتاب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آپارات
پروژکتور
نورافکن
فراتاب
1.That's a broken projector.
1. آن یک پروژکتور خراب است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
projection screen
projection
projectile
project
prohibitory
prolate
proliferate
prolific
prominent
prominently
کلمات نزدیک
projectionist
projection
projectile
projected
project
proletarian
proletariat
proliferate
proliferation
prolific
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان