Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . برآورد
2 . نمایش (از طریق دستگاه پروژکتور)
3 . رسایی
4 . فرافکنی (روانشناسی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
projection
/prəˈdʒekʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
برآورد
پیشبینی
1.Calculations are based on a projection of existing trends.
1. محاسبات بر اساس برآورد روندهای موجود است.
2.The point is not to make projections that are 100 percent accurate.
2. هدف این نیست که برآوردهایی انجام دهیم که صددرصد درست باشند.
2
نمایش (از طریق دستگاه پروژکتور)
1.She did a projection of three-dimensional images on a computer screen.
1. او نمایشی از تصاویر سهبعدی بر روی صفحه کامپیوتر انجام داد.
2.The projection of that moving images was fascinating.
2. نمایش آن تصاویر متحرک متحیرکننده بود.
3
رسایی
وضوح
1.The sound projection is excellent.
1. وضوح صدا عالی است.
voice projection
رسایی صدا
Voice projection exercises can help you increase the loudness of your voice.
تمرینهای رسایی صدا به شما کمک میکنند که بلندی صدایتان را افزایش بدهید.
4
فرافکنی (روانشناسی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فرافکنی
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
projectile
project
prohibitory
prohibitively
prohibitive
projection screen
projector
prolate
proliferate
prolific
کلمات نزدیک
projectile
projected
project
prohibitive
prohibition
projectionist
projector
proletarian
proletariat
proliferate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان