Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ریزه اندام
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
puny
/ˈpjuːni/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: punier]
[حالت عالی: puniest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ریزه اندام
ضعیف، کوچک
مترادف و متضاد
feeble
weak
1.a rather puny man
1. یک مرد نسبتا ریزه اندام
2.The lamb was a puny little thing.
2. بره موجودی کوچولو و ریزه میزه بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
punter
punt
punnet
punk rock
punk
pup
pupa
pupil
puppet
puppet government
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان