Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پرتوزا
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
radioactive
/ˌreɪdioʊˈæktɪv/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پرتوزا
رادیواکتیو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پرتوزا
رادیواکتیو
1.the disposal of radioactive waste
1. دفع ضایعات پرتوزا
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
radio set
radio receiver
radio-controlled aircraft
radio
radicchio
radioactive material
radiocarpal joint
radiography
radiologist
radiology
کلمات نزدیک
radio wave
radio telescope
radio ham
radio
radicchio
radioactivity
radiography
radiologist
radiology
radioscopy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان