I listened to an interesting program on the radio last night.
دیشب به برنامه جالبی (که داشت) از رادیو (پخش میشد) گوش دادم.
radio program/show
برنامه رادیویی
He’s got his own radio show now.
او حالا خودش برنامه رادیویی دارد.
to turn the radio down/up
صدای رادیو را کم/زیاد کردن
Can you turn your radio down a bit?
میتوانی کمی صدای رادیوی خود را کم کنی؟
کاربرد اسم radio به معنای رادیو
معادل اسم radio در فارسی "رادیو" است.
- رادیو دستگاهی برای گوش دادن به برنامههای رادیویی توسط امواج رادیویی است و نوعی گیرنده است. مثال:
"?Could you turn the radio on" (میتوانی رادیو را روشن کنی؟)
- رادیو به معنای برنامههایی که برای پخش در رادیو ساخته میشوند نیز است و اغلب با حرف تعریف the میآید. مثال:
".I listen to the radio in the morning" (من صبحها به رادیو گوش میدهم.)
* منظور از مثال بالا گوش دادن به برنامههای رادیویی است.
2
دستگاه مخابره (فرستنده و گیرنده امواج رادیویی)
over the radio
از دستگاه مخابره
We received a call for help over the ship’s radio.
ما از دستگاه مخابره کشتی درخواستی برای کمک دریافت کردیم.
by radio
با دستگاه مخابره
We should be able to reach them by radio.
ما باید بتوانیم با دستگاه مخابره با آنها ارتباط برقرار کنیم.
کاربرد اسم radio به معنای رادیو
radio در کشتیها و هواپیماها بهعنوان یک دستگاه ارتباطی بهکار میرود. البته اینگونه از رادیو هم بهعنوان گیرنده امواج رادیویی عمل میکند و هم بهعنوان فرستنده (Communication devices) مثال:
"the ship’s radio" (رادیوی کشتی)