[اسم]

rainfall

/ˈreɪnfɔːl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بارندگی بارش باران

  • 1.Heavy rainfall ruined the match.
    1. بارندگی شدید، مسابقه را بهم زد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان