Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دوباره بازپرسی کردن
2 . مجدداً بررسی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to re-examine
/ˌriː ɪɡˈzæmɪn/
فعل گذرا
[گذشته: re-examined]
[گذشته: re-examined]
[گذشته کامل: re-examined]
صرف فعل
1
دوباره بازپرسی کردن
1.The judge asked Sir Humphrey if he wished to re-examine the witness.
1. قاضی از "آقای هامفری" پرسید آیا او میخواهد از شاهد دوباره بازپرسی کند.
2
مجدداً بررسی کردن
مجدداً معاینه کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تجدیدنظر کردن
مترادف و متضاد
reassess
1.All the evidence needs to be re-examined.
1. تمام شواهد باید مجدداً بررسی شوند.
تصاویر
کلمات نزدیک
re-establish
re-entry
re-enter
re-election
re-elect
re-release
re-route
reach
reach a compromise
reach a conclusion
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان