Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اجاره دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to rent out
/rɛnt aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: rented out]
[گذشته: rented out]
[گذشته کامل: rented out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
اجاره دادن
کرایه دادن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اجاره دادن
کرایه دادن
1.He rents out his house to students during the summer.
1. او تابستانها خانهاش را به دانشجوها اجاره میدهد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
rent
renowned
renovate
renounce
renewable
rental
renter
renting
reopen
repair
کلمات نزدیک
rent
renowned
renown
renovation
renovate
rent-free
rental
renunciation
reoffend
reoffender
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان