Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تاریخ (چیزی) را تغییر دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to reschedule
/ˌriːˈskedʒuːl/
فعل گذرا
[گذشته: rescheduled]
[گذشته: rescheduled]
[گذشته کامل: rescheduled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تاریخ (چیزی) را تغییر دادن
دوباره برنامهریزی کردن، وقت دیگری تعیین کردن
1.I'm going to have to reschedule our meeting for next week.
1. مجبورم تاریخ ملاقاتمان را به هفته آینده تغییر دهم.
تصاویر
کلمات نزدیک
resale
rerun
reroute
reread
requite
rescind
rescue
rescuer
research
research and development
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان