Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . لغو کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to rescind
/rɪˈsɪnd/
فعل گذرا
[گذشته: rescinded]
[گذشته: rescinded]
[گذشته کامل: rescinded]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
لغو کردن
فسخ کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
لغو کردن
مترادف و متضاد
cancel
revoke
enact
1.the government eventually rescinded that law.
1. دولت بالاخره آن قانون را فسخ کرد.
2.to rescind an offer
2. لغو کردن یک پیشنهاد
تصاویر
کلمات نزدیک
reschedule
resale
rerun
reroute
reread
rescue
rescuer
research
research and development
research assistant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان