[صفت]

reserved

/rɪˈzɜrvd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more reserved] [حالت عالی: most reserved]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (آدم) تودار (آدم) باوقار، محتاط

معادل ها در دیکشنری فارسی: کم‌حرف آزرمگین
  • 1.Marcus is more reserved than his brother.
    1. "مارکوس" از برادرش تودارتر است.
a reserved woman
یک زن باوقار

2 محفوظ حفظ‌شده، رزروشده

معادل ها در دیکشنری فارسی: محفوظ
  • 1.I'm sorry, sir, but these are reserved seats.
    1. ببخشید، آقا، اما این صندلی‌ها رزرو شده‌اند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان