Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دلخوری
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
resentment
/rɪˈzentmənt/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دلخوری
رنجش، خشم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کینه
کین
1.She could not conceal the deep resentment she felt.
1. او نمیتوانست دلخوری عمیقی که احساس میکرد را پنهان کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
resentful
resent
resemble
resemblance
researcher
reservation
reserve
reserved
reserved word
reserves
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان