Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . صرفهجویی در وقت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
save time
/seɪv taɪm/
1
صرفهجویی در وقت
زمان ذخیره کردن
1.We'll take a cab to save time.
1. تاکسی خواهیم گرفت تا در وقت صرفهجویی کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
save space
save someone's life
save somebody from doing something
save one's neck
save one's breath
save up
saver
saving
saving grace
savings
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان