Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . زنجیرهای
2 . سریال
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
serial
/ˈsɪriəl/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زنجیرهای
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زنجیرهای
مسلسل
1.serial murder
1. قتل زنجیرهای
2.She wrote a thriller about a brutal serial killer.
2. او کتابی مهیج درباره یک قاتل زنجیرهای وحشی نوشت.
[اسم]
serial
/ˈsɪriəl/
قابل شمارش
2
سریال
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سریال
1.a new six-part drama serial
1. یک سریال درام جدید شش بخشی [قسمتی]
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
serenity
serene
serendipitous
serbian
serape
serially
serious
serious music
seriously
sermon
کلمات نزدیک
sergio
sergey
sergeant major
sergeant
serge
serial killer
serial number
serial port
serialize
serialized
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان