[اسم]

shipment

/ˈʃɪpmənt/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ارسال

معادل ها در دیکشنری فارسی: حمل
  • 1.The goods are ready for shipment.
    1. کالاها آماده ارسال هستند.
shipment costs
هزینه‌های ارسال

2 مرسوله محموله

معادل ها در دیکشنری فارسی: محموله
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان