Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ارسال
2 . مرسوله
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
shipment
/ˈʃɪpmənt/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ارسال
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حمل
1.The goods are ready for shipment.
1. کالاها آماده ارسال هستند.
shipment costs
هزینههای ارسال
2
مرسوله
محموله
معادل ها در دیکشنری فارسی:
محموله
تصاویر
کلمات نزدیک
shipmate
shipload
shipbuilding
shipbuilder
shipboard
shipowner
shipper
shipping
shipping container
shipping forecast
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان