Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سیل
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
spate
/speɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سیل
هجوم، تعداد زیاد
مترادف و متضاد
flood
rush
1.The bombing was the latest in a spate of terrorist attacks.
1. آن بمب گذاری در سیل حملات تروریستی جدیدترین حمله بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
spat
spasmodic
spasm
spartan
sparta
spatial
spatter
spatula
spaulding
spawn
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان