[فعل]

to spy on

/spaɪ ɑn/
فعل گذرا
[گذشته: spied on] [گذشته: spied on] [گذشته کامل: spied on]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کسی را پاییدن کسی را یواشکی زیر نظر داشتن

  • 1.Have you been spying on me?
    1. داشتی من را می‌پاییدی؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان